بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
فهرست سوالاتی که در تدبر اولیه به ذهن رسیده است:
1) "حرف باء" چه نوع حرفی است؟
2) اسم به چه معنا است ؟
3) بین اسم و صفت چه تفاوتی وجود دارد با توجه به اینکه در مورد خداوند صحبت می کنیم؟
4) متعلَّق(کلمه ای که معنای حرف جر و مجرور با آن مشخص می شود) "باسم" چیست؟
5) الله به چه معناست و اشتقاق آن چیست؟
6) ویژگیهای لفظ الله چیست؟
7) فرق الله با دیگر اسماء و صفات الهی چیست؟
8) چرا اینجا لفظ الله آمده و دیگر اسامی و صفات الهی نیامده است؟
9) چرا نگفته است "بصفة الله"؟
10) معنای "الرحمن الرحیم" چیست"؟(رحمت به چه معناست؟)
11) فرق رحمت الهی با رحمت انسانی چیست؟
12) چرا با اینکه ریشه رحمن و رحیم یک چیز است هر دو در اینجا ذکر شده است؟
13) چرا بعد از الله به رحمت خداوند اشاره شده است؟
14) چرا رحمن مقدم بر رحیم است؟
15) چه نیازی به واژه اسم هست و چرا نفرمود بالله؟
16) چرا باید اعمالمان را با یاد و نام خداوند شروع کنیم؟
17) فلسفه تکرار بسم الله در آغاز تمامی سوره ها چیست و فرق آنها با هم چیست؟
س:"باء" چه نوع حرفی است؟
پ: حرف جر که کلمه بعد از خود را مجرور کرده و برای اینکه معنای مجموع جارّ و مجرور کامل شود، نیاز به متعلَّق دارد یعنی لفظی که جرف جرّ به آن برگردد و در آن معنا پیدا کند.
س:اسم یعنی چه ؟با صفت چه تفاوتی دارد؟
پ:
· اسم لفظی است که حاکی از مسمّای( چیزی که اسم برای آن گذاشته می شود) خود باشد. کارِ اسماء، حکایت از اشخاص است بدون آنکه بیانگر واقعیت آن چهره خارجی باشد بر خلاف صفت که علاوه بر حکایت از ذات، بیانگر ویژگیهای ذات هم هست.
· اسم در اصطلاح اهل معرفت، بمعنای خود ذاتِ با تعیّنِ خاص است یعنی ذاتی که صفتی از صفات یا همه صفاتِ او مدِّ نظر باشد ولذا در چنین تعریفی، اسم، خودِ وجودِ خارجی است و عینی است نه از مقوله لفظ و لفظِ دالِّ بر آن را اسم الاسم می گویند.(1)
(1) تفسیر تسنیم جلد اول ذیل آیه شریفه
محتواى سوره
هفت آیهاى که در این سوره وجود دارد هر کدام اشاره به مطلب مهمى است:
" بِسْمِ اللَّهِ" سر آغازى است براى هر کار، و استمداد از ذات پاک خدا را به هنگام شروع در هر کار به ما مىآموزد.
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ درسى است از باز گشت همه نعمتها و تربیت همه موجودات به اللَّه، و توجه به این حقیقت که همه این مواهب از ذات پاکش سرچشمه مىگیرد.
الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ این نکته را بازگو مىکند که اساس خلقت و تربیت و حاکمیت او بر پایه رحمت و رحمانیت است، و محور اصلى نظام تربیتى جهان را همین اصل تشکیل مىدهد.
مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ توجهى است به معاد، و سراى پاداش اعمال، و حاکمیت خداوند بر آن دادگاه عظیم.
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ، توحید در عبادت و توحید در نقطه اتکاء انسانها را بیان مىکند(1)
اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ، بیانگر نیاز و عشق بندگان به مساله هدایت و نیز توجهى است به این حقیقت که هدایتها همه از سوى او است! سرانجام آخرین آیه این سوره، ترسیم واضح و روشنى است از صراط مستقیم راه کسانى است که مشمول نعمتهاى او شدهاند، و از راه مغضوبین و گمراهان جدا است.
و از یک نظر این سوره به دو بخش تقسیم مىشود، بخشى از حمد و ثناى خدا سخن مىگوید و بخشى از نیازهاى بنده.
چنان که در" عیون اخبار الرضا" ع در حدیثى از پیامبر ص مىخوانیم:
خداوند متعال چنین فرموده:" من سوره حمد را میان خود و بندهام تقسیم کردم نیمى از آن براى من، و نیمى از آن براى بنده من است، و بنده من حق دارد هر چه را مىخواهد از من بخواهد:
هنگامى که بنده مىگوید" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ" خداوند بزرگ مىفرماید بندهام بنام من آغاز کرد، و بر من است که کارهاى او را به آخر برسانم و در همه حال او را پر برکت کنم، و هنگامى که مىگوید" الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ" خداوند بزرگ مىگوید بندهام مرا حمد و ستایش کرد، و دانست نعمتهایى را که دارد از ناحیه من است، و بلاها را نیز من از او دور کردم، گواه باشید که من نعمتهاى سراى آخرت را بر نعمتهاى دنیاى او مىافزایم، و بلاهاى آن جهان را نیز از او دفع مىکنم، همانگونه که بلاهاى دنیا را دفع کردم.
و هنگامى که مىگوید" الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ" خداوند مىگوید: بندهام گواهى داد که من رحمان و رحیمم، گواه باشید بهره او را از رحمتم فراوان مىکنم، و سهم او را از عطایم افزون مىسازم.
و هنگامى که مىگوید" مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ" او مىفرماید: گواه باشید همانگونه که او حاکمیت و مالکیت روز جزا را از آن من دانست، من در روز حساب، حسابش را آسان مىکنم، حسناتش را مىپذیرم، و از سیئاتش صرف نظر مىکنم(2)
و هنگامى که مىگوید" إِیَّاکَ نَعْبُدُ" خداوند بزرگ مىگوید بندهام راست مىگوید، تنها مرا پرستش مىکند، من شما را گواه مىگیرم بر این عبادت خالص ثوابى به او مىدهم که همه کسانى که مخالف این بودند به حال او غبطه خورند.
و هنگامى که مىگوید" إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ" خدا مىگوید: بندهام از من یارى جسته، و تنها به من پناه آورده گواه باشید من او را در کارهایش کمک مىکنم، در سختیها به فریادش مىرسم، و در روز پریشانى دستش را مىگیرم.
و هنگامى که مىگوید" اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ ..." (تا آخر سوره) خداوند مىگوید این خواسته بندهام بر آورده است، و او هر چه مىخواهد از من بخواهد که من اجابت خواهم کرد آنچه امید دارد، به او مىبخشم و از آنچه بیم دارد ایمنش مىسازم.
(1) - تفسیر نمونه، ج1، ص: 7
(2) - تفسیر نمونه، ج1، ص: 8
ویژگیهاى سوره حمد
این سوره در میان سورههاى قرآن درخشش فوق العادهاى دارد که از مزایاى زیر سرچشمه مىگیرد:
1- آهنگ این سوره
- این سوره اساسا با سورههاى دیگر قرآن از نظر لحن و آهنگ فرق روشنى دارد به خاطر اینکه سورههاى دیگر همه بعنوان سخن خدا است، اما این سوره از زبان بندگان است، و به تعبیر دیگر در این سوره خداوند طرز مناجات و سخن گفتن با او را به بندگانش آموخته است.
آغاز این سوره با حمد و ستایش پروردگار شروع مىشود.
و با ابراز ایمان به مبدء و معاد (خداشناسى و ایمان به رستاخیز) ادامه مىیابد، و با تقاضاها و نیازهاى بندگان پایان مىگیرد.
انسان آگاه و بیدار دل، هنگامى که این سوره را مىخواند، احساس مىکند که بر بال و پر فرشتگان قرار گرفته و به آسمان صعود مىکند و در عالم روحانیت و معنویت لحظه به لحظه به خدا نزدیکتر مىشود.
این نکته بسیار جالب است که اسلام بر خلاف بسیارى از مذاهب ساختگى یا تحریف شده که میان" خدا" و" خلق" واسطهها قائل مىشوند به مردم دستور مىدهد که بدون هیچ واسطه با خدایشان ارتباط برقرار کنند!.
این سوره تبلورى است از همین ارتباط نزدیک و بىواسطه خدا با انسان، و مخلوق با خالق، در اینجا تنها او را مىبیند، با او سخن مىگوید، پیام او را با گوش جان مىشنود، حتى هیچ پیامبر مرسل و فرشته مقربى در این میان واسطه نیست و عجب اینکه این پیوند و ارتباط مستقیم خلق با خالق آغازگر قرآن مجید است.[3]
2- سوره حمد، اساس قرآن است
- در حدیثى از پیامبر اکرم ص مىخوانیم که:"
الحمد ام القرآن
" و این به هنگامى بود که" جابر بن عبد اللَّه انصارى خدمت پیامبر ص رسید، پیامبر ص به او فرمود:
الا اعلمک افضل سورة انزلها اللَّه فى کتابه؟ قال فقال له جابر بلى بابى انت و امى یا رسول اللَّه! علمنیها، فعلمه الحمد، ام الکتاب
:" آیا برترین سورهاى را که خدا در کتابش نازل کرده به تو تعلیم کنم، جابر عرض کرد آرى پدر و مادرم به فدایت باد، به من تعلیم کن، پیامبر ص سوره حمد که ام الکتاب است به او آموخت، سپس اضافه فرمود این سوره شفاى هر دردى است مگر مرگ" «1».
و نیز از پیامبر ص نقل شده که فرمود:
و الذى نفسى بیده ما انزل اللَّه فى التوراة، و لا فى الزبور، و لا فى القرآن مثلها، هى ام الکتاب
:" قسم به کسى که جان من به دست او است خداوند نه در تورات و نه در انجیل و نه در زبور، و نه حتى در قرآن، مثل این سوره را نازل نکرده است، و این ام الکتاب است" [4].
دلیل این سخن با تامل در محتواى این سوره روشن مىشود، چرا که این سوره در حقیقت فهرستى است از مجموع محتواى قرآن، بخشى از آن توحید و شناخت صفات خدا است، بخشى در زمینه معاد و رستاخیز سخن مىگوید و بخشى از هدایت و ضلالت که خط فاصل مؤمنان و کافران است سخن مىگوید، و نیز در آن اشارهاى است به حاکمیت مطلق پروردگار و مقام ربوبیت و نعمتهاى بىپایانش که به دو بخش عمومى و خصوصى (بخش رحمانیت و رحیمیت) تقسیم مىگردد، و همچنین اشاره به مساله عبادت و بندگى و اختصاص آن به ذات پاک او شده است.[5]
در حقیقت هم بیانگر توحید ذات است، هم توحید صفات، هم توحید افعال، و هم توحید عبادت.
و به تعبیر دیگر این سوره مراحل سهگانه ایمان: اعتقاد به قلب، اقرار به زبان، و عمل به ارکان را در بر دارد، و مىدانیم" ام" به معنى اساس و ریشه است.
شاید به همین دلیل است که" ابن عباس" مفسر معروف اسلامى مىگوید:
ان لکل شىء اساسا ... و اساس القرآن الفاتحة.
" هر چیزى اساس و شالودهاى دارد ... و اساس و زیر بناى قرآن، سوره حمد است".
روى همین جهات است که در فضیلت این سوره از پیامبر ص نقل شد:
ایما مسلم قرأ فاتحة الکتاب اعطى من الاجر کانما قرأ ثلثى القرآن، و اعطى من الاجر کانما تصدق على کل مؤمن و مؤمنه
: هر مسلمانى سوره حمد را بخواند پاداش او به اندازه کسى است که دو سوم قرآن را خوانده است (و طبق نقل دیگرى پاداش کسى است که تمام قرآن را خوانده باشد) و گویى به هر فردى از مردان و زنان مؤمن هدیهاى فرستاده است"[6].
تعبیر به دو سوم قرآن شاید به خاطر آنست که بخشى از قرآن توجه به خدا است و بخشى توجه به رستاخیز و بخش دیگرى احکام و دستورات است که بخش اول و دوم در سوره حمد آمده، و تعبیر به تمام قرآن به خاطر آن است که همه قرآن را از یک نظر در ایمان و عمل مىتوان خلاصه کرد که این هر دو در سوره حمد جمع است.[7]
3- سوره حمد افتخار بزرگ پیامبر ص
جالب اینکه در آیات قرآن سوره حمد به عنوان یک موهبت بزرگ به پیامبر ص معرفى شد، و در برابر کل قرآن قرار گرفته است، آنجا که مىفرماید وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ:" ما به تو سوره حمد که هفت آیه است و دو بار نازل شده دادیم همچنین قرآن بزرگ بخشیدیم" (سوره حجر آیه 87).
قرآن با تمام عظمتش در اینجا در برابر سوره حمد قرار گرفته است، نزول دوباره آن نیز به خاطر اهمیت فوق العاده آن است[8].
همین مضمون در حدیثى از امیر مؤمنان على ع از پیامبر ص نقل شده است که فرمود:
ان اللَّه تعالى افرد الامتنان على بفاتحة الکتاب و جعلها بازاء القرآن العظیم و ان فاتحة الکتاب اشرف ما فى کنوز العرش:
" خداوند بزرگ به خاطر دادن سوره حمد بالخصوص بر من منت نهاده و آن را در برابر قرآن عظیم قرار داده، و سوره حمد با ارزشترین ذخائر گنجهاى عرش خدا است"! [9]
4- تاکید بر تلاوت این سوره
- با توجه به بحثهاى فوق که تنها بیان گوشهاى از فضیلت سوره حمد بود روشن مىشود که چرا در احادیث اسلامى در منابع شیعه و سنى اینهمه تاکید بر تلاوت آن شده است، تلاوت آن به انسان، روح و ایمان مىبخشد، او را به خدا نزدیک مىکند، صفاى دل و روحانیت مىآفریند، اراده انسان را نیرومند و تلاش او را در راه خدا و خلق افزون مىسازد، و میان او و گناه و انحراف فاصله مىافکند.[10]
به همین دلیل در حدیثى از امام صادق ع مىخوانیم
رَنَّ ابلیس اربع رنّات اولهن یوم لعن، و حین اهبط الى الارض، و حین بعث محمد (ص) على حین فترة من الرسل، و حین انزلت ام الکتاب:
" شیطان چهار بار فریاد کشید و ناله سر داد نخستین بار روزى بود که از درگاه خدا رانده شد، سپس هنگامى بود که از بهشت به زمین تنزل یافت، سومین بار هنگام بعثت محمد ص بعد از فترت پیامبران بود، و آخرین بار زمانى بود که سوره حمد نازل شد"!. [11]
سوره حمد
براى این سوره ده نام گفتهاند:[1]
فاتحة الکتاب- ام الکتاب- ام القرآن- سبع المثانى- وافیه- شافیه- اساس- صلاة- الحمد و هر یک از اسامى مذکور را از ائمه روایت نمودهاند.
· اما فاتحة الکتاب میگویند براى آنکه ابتداى قرآنست چون قرآن را باز کنند اول آنسوره را قرائت کنند و
· اما ام الکتاب و ام القرآن گویند براى آنکه اصل کتاب است و اصل قرآن چنانکه شهر مکه را ام القرى خوانند چون اصل زمین است و مادر را ام گویند چون اصل فرزندان باشد و جهت دیگر هم گفتهاند که ذکر کلیه آنها بطول انجامد و عمدهترین وجهى که آنرا ام خوانند آنست که سوره حمد جامع علوم و فضایل است چنانکه پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود خداى تعالى یکصد و چهار کتاب از آسمان نازل فرموده و چهار کتاب از آنها را برگزید و علوم یکصد کتاب دیگر را در آن چهار کتاب قرار داد و آنها زبور و تورات و انجیل و قرآن میباشند و بعد از آن بار دیگر از میان چهار کتاب یکى را اختیار فرمود و آن قرآنست و تمام علوم و برکات و ثواب تورات و انجیل و زبور را در قرآن قرار داد آنگاه تمام علوم قرآن را در سورههاى مفصل و کلیه علوم سورههاى مفصل را در سوره حمد قرار داد و هر کس سوره حمد را بخواند مانند آنست که یکصد و چهار کتاب آسمانى را قرائت نموده باشد
· و سبع المثانى بآن گویند براى آنکه این سوره داراى هفت آیه است
· و مثانى خوانند براى آنکه یا الفاظ آن مانند رحمن و رحیم و ایاک و صراط و علیهم مکرر شده است یا بجهت آنکه در هر نماز دو بار خوانند و یا براى آنکه دو مرتبه یکى در مکه و مرتبه دیگر در مدینه نازل شده،
· وافیه گویند چون در مذهب هیچ فرقه از مسلمانان جائز نیست که آنرا ناقص خوانند در نماز و حال آنکه سورههاى دیگر جایز است
· اما کافیهاش خوانند براى آنکه هر وقت امام جماعت در نماز بخواند از خواندن مأمومین کفایت کند و نیز سوره حمد کافى باشد از هر سورهاى، و سورههاى دیگر کفایت آنرا نمینماید
· اساس میخوانند چون سوره حمد بمنزله پایه قرآن است
· و شافیه مینامند چون که شفاى هر دردى است و در خواص سوره بیان میشود.
· صلاتش میگویند چون بدون قرائت حمد هیچ نمازى تمام نباشد چنانکه پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود نمازى نیست بدون قرائت سوره حمد.
خواص حمد
· عیاشى بسند خود از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در تفسیرش روایت نموده که فرمود سوره ام الکتاب افضل سورههاى قرآن و بجز مرگ شفاى هر دردى است.
· و در کافى بسند خود روایت نموده از حضرت باقر علیه السّلام که فرمود هر کس را سوره حمد شفایش ندهد چیز دیگر او را شفا نمیدهد.
· و نیز بسند خود از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمود اگر بمردهاى هفتاد مرتبه سوره حمد را قرائت کنند و روح آن بازگردد تعجبى ندارد،
· و فرمود این سوره از گنجهاى عرش پروردگار است (این فرمایش عظمت این سوره را میرساند که هرگاه با توجه کامل بدرگاه حق بر مرده خوانده شود بخواست خداوند زنده گردد پس چطور میشود که از روى خلوص خوانده شود و سختترین دردها را شفا ندهد).
· و رازى از ابو سعید حذرى روایت کرده گفت پیغمبر اکرم فرمود حمد شفاى هر همى است.[2]
· و نیز از ابو سلیمان روایت نموده گفت با رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در جنگى بودیم مردى بمرض صرع غش کرد یکى از اصحاب سوره حمد بگوش او خواند برخاست و تندرست شد ما چگونگى را حضور پیغمبر عرض کردیم فرمود این سوره شفا دهنده هر دردى است.
· و در کافى از حضرت موسى بن جعفر علیه السّلام روایت گرده فرمود هر کس را مرضى عارض شد در گریبان پیراهن او هفت بار سوره حمد را قرائت کنید اگر درد ساکت نشد هفتاد مرتبه بخوانید ساکت شود.
· و نیز از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که مردى از دوستانش بر آن حضرت وارد شد دید رنگ چهرهاش زرد شده فرمود این چه حالتست که دارى عرض کرد فدایت شوم مدت یک ماه است که به تب مبتلا شده و هر چه معالجه نمودم اثرى نبخشید فرمود گریبان پیراهنت را باز کن و سرت را داخل پیراهن نموده اذان و اقامه بگو و هفت مرتبه سوره حمد بخوان آنمرد چنان کرد و شفا یافت.
خواص این سوره بیشمار است و این سوره در مکه نازل شده باتفاق همه هفت آیه مىباشد
(2)تسمیه (استمداد و یاری جستن از خدا):
هر عملی به منظور رسیدن به هدفی صورت میگیرد، بنابراین ارزش عمل بستگی به ارزش هدف آن دارد. از طرفی ارزش هدف به اندازهای است که هدف نیازهای اصیل و ریشهدار انسان را تأمین کند. نیاز اصیل انسان، رسیدن به کمال است آنهم کمال مطلق. این کمال وقتی حاصل میشود که انسان در مسیر دستیابی به آن، با یگانه مظهر اهداف، «الله» پیوندی برقرار کند و با تکیه و استمداد از او به پیش رود چرا که «الله» تنها کمال مطلق، تنها ذات مقدس پایدار و ابدی است.
بنابراین باید شروع، ادامه و ختم هر عمل با یاد او باشد، با یاد او و نیز گرفتن و یاری از او آنگونه که عمل من نشان از او داشته و بر آن مهر صحت و ضمانت تأیید او خورده باشد و در نتیجه روح و جان من نشان از خدا بگیرد و به علامت الهی منقوش گردد.
«بسم الله» سمبل شروع و ختم با یاد او و یاری از او باشد. از این رو گرامیترین و عظیمترین آیه لقب گرفته است.
(3) اهل بیت و قرآن کریم:
قرآن کریم در عین قابل فهم بودن خطابهایش برای اقشار مردمی، قرین دائمی عترت می باشد از این رو، این دو سرمایه و گوهر گرانبها، دو چهره از یک حقیقت می باشند که نباید میانشان جدایی افکند و از آنجا که تدبرِ گسترده و فراگیر در قرآن، علاوه بر طهارت فطری، نیازمند آشنایی با روشهایِ صحیح تدبر و قبل از آن، اصول اساسی تدبر می باشد، و از طرفی فهم قرآن مراتبِ بی شماری دارد، و نفوس مردمی نیز از نظر مراتب فهم، یکسان نبوده و از آلودگی نیز برکنار نمی باشند و قرآن نیز دارای محکم و متشابه و عام و خاص وغیره بوده ، پس بناچار باید در فهم قرآن از معصومین یاری جست که به حقیقتِ قرآن، دست یافته اند و تمام مراتبِ فهم قرآن را طی کرده اند.
ائمه معصومین در ارتباط با فهم قرآن، در برابر ما پنج شان را دارا می باشند:
1- شان ابلاغ که بیانگر جزئیات احکام الهی همچون تعداد رکعات نماز و غیره می باشد که در قرآن نیامده است و در سنت نبی جلوه گر است و البته این شان مختص رسول خدا می باشد و نقش امام معصوم در این حوزه، گزارشگری از سنت پیامبر بوده که مطمئن ترین راه برای دست یافتن به جزئیات احکام می باشد.
2- شان تبیین و تفسیر
3- شان راهنما
4- شان اجرا و الگو
5- شان ولایت و امامت
به این روایت توجه فرمایید:آقا امیر المومنین می فرماید:این قرآن است پس آن را به سخن در آورید و هرگز برایتان سخن نخواهد گفت و لکن من از آن خبر می دهد چرا که در آن ، دانشِ آنچه که گذشته و آنچه که تاروز قیامت خواهد آمد، و حکم آنچه که در مابین شماست و توضیجِ آنچه در آن اختلاف نموده ایت، وجود دارد پس اگر از من آنها می پرسیدید، بی شک شما را آگاه می نمودم
- تفسیر جامع، ج1، ص: 85
(تفسیر جامع، ج1، ص: 83 و 84)
سه نکته مهم:
(1) استعاذه (پناهندگی به خدا)
از شرایط تلاوت راستین، پناهنده شدن به خداوند میباشد که در قرآن بر آن تأکید شده است:
«فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیم(نحل/100)
«پس هرگاه قرآن میخوانی پس به خدا از شر شیطان سنگسار شده، پناه بر چرا که او بر کسانی که ایمان آوردند و بر پروردگارشان تکیه میکنند، هیچ تسلط ندارد.»
ضرورت پناهندگی:
توجه به واقعیتهای زندگی بشر، ضرورت پناهندگی به خدا را به روشنی نشان میدهد:
الف. ما نیازمند حرکتی رو به رشد و تعالی و شکوفایی انسانی هستیم.
ب. در مسیر حرکت موانع بیشماری وجود دارد.
ج. در میان موانع، دشمنی بسیار خطرناک به نام «ابلیس» کمین کرده است که عنصری بیرحم و عاطفه و قسم خورده در بیچاره کردن بشر میباشد او لشکری عظیم از شیاطین نامرئی جن و انس را در اختیار دارد.
د. او پایگاه بسیار مستحکمی به نام نفس اماره را در درون انسان دارا میباشد.
ه. انسان در شرایط تنهایی، در برابر تهاجمات شیاطین بسیار ضعیف و عاجز میباشد.
تصور موضوعات فوق ما را به شتاب در پِیپناهگاهی مطمئن و غیرقابل تسخیر به این سو و آن سو میکشاند که قرآن این گونه ما را راهنمایی میکند:
?
(و اما ینزغنک من الشیطان نزغ فاستعد بالله انه هو السمیع العلیم ? (فصلت/36)
برائت قبل از ولایت(استعاذه قبل از تسمیه)
برای اثبات این که استعاذه مقدمه تسمیه است و برای این که بگویم برائت و ابراز تنفر از دشمنان الهی که در راس آنها شیطان رجیم قرار دارد،بر ولایت و دوستی و محبت اولیاء الهی مقدم است دوشاهد و یک روایت ذکر می کنیم:
شاهد اول: در آیة الکرسی در آیه256سوره مبارکه بقره می فرماید:« فمن یکفر بالطاغوت و یومن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقی» مشاهده می کنیم که شرطِ تمسک به عروة الوثقای الهی، در مرحله اول کفر به طاغوت است و در مرحله دوم ایمان به خدا و این شاهد بزرگی بر مقدم بودن برائت بر ولایت است.
شاهد دوم: زیارت عاشورا در قسمت لعن و سلام، ابتدا باید صدبار لعن بر قاتلین اباعبدالله الحسین علیه السلام و غاصبین حقوق اهل بیت علیهم السلام فرستاد و سپس صدبار لیاقت سلام بر آقا پیدا خواهیم کرد.
و اما روایت:
سلیمان اعمش نقل می کند که از امام صادق علیه السلام که ایشان از پدرانشان از امیر المومنین علیه السلام نقل فرمودند که رسول خدا به من فرمود:
یا علی تو امیر و مقتدای مومنان و امام پرهیزگاران هستی،
یاعلی تو آقا و سرورِ اوصیا و به ارث برنده دانش پیامبران، و در جایگاه صدیقین، بهترین و در میان پیشتازان، برترین هستی.
یا علی تو همسر سیده و سرور زنان جهان و جانشین بهترین پیغمبر از پیغمبران خدا هستی .
یا علی تو مولای اهل ایمان و حجت خدا بعد از من برتمام مردمان هستی کسی که تبعیت کند از تو ، بهشت از برای اوست و هرکس با تو دشمنی کند مستوجب آتش دوزخ است.
یا علی، قسم به آن کس که مرا به نبوت مبعوث کرد و مرا بر تمام مردم برگزید، اگر بنده ای از بندگان خدا هزارسال عبادت حق تعالی را کرد ،از او پذیرفته نمی شود مگر اینکه همراه با ولایت تو و ولایت امامان از فرزندان تو باشد و ولایت تو هم پذیرفته نمی شود مگر اینکه همراه با برائت و بیزاری از دشمنان تو و دشمنان امامان از فرزندان تو باشد.[1]
خواص قرائت استعاذه
روایات زیادى وارد شده در خواص آن از آن جمله
· روایت شده از پیغمبر اکرم هرگاه کسى استعاذه نماید شیطان از او دور گردد
· و ابو الفتوح رازى در تفسیر خود از معاذ جبل که یکى از اصحاب پیغمبر است روایت مینماید گفت من با رسول اکرم راه میرفتم در بین راه دو نفر را مشاهده کردیم که بیکدیگر دشنام میدادند پیغمبر فرمود اگر یکى از آنها استعاذه بگوید این حالت شیطانى از آنها دور شود.
· و نیز از معقل بن یسار و او از پیغمبر اکرم روایت کرده فرمود هر کس در صبح سه مرتبه اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم بگوید و سه آیه آخر سورة حشر را بخواند خداى تعالى هفتاد هزار فرشته را بر او موکل کند و تا بشب بر او درود میفرستند و اگر در آن روز بمیرد ثواب شهید داشته باشد و اگر در شب نیز بخواند آن فرشتگان تا صبح موکل او باشند.
· و در صحاح سته از انس بن مالک روایت کند که رسول اکرم فرمود هر که در هر روز ده مرتبه استعاذه بگوید خداوند فرشته را موکل او نماید تا شیطان را از او دور سازد.
· و نیز روایت نموده که فرمود هر کس بمنزلى فرود آید بگوید اعوذ بکلمات الله من شر ما خلق تا در آن منزل باشد ضررى باو نمیرسد.
· و نیز رازى از عمرو بن سعید او از جدش روایت نموده گفت پیغمبر اکرم فرمود هر که در خواب بترسد چون خواهد بخواب رود بگوید اعوذ بکلمات الله التامات من غضبه و شر عذابه و من همزات الشیاطین ان یحضرون خدا او را کفایت نماید
· و از حسن بصرى روایت کرده که رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم روزى از راهى میگذشت دید مردى غلام خود را میزد و غلام میگفت اعوذ باللّه ولى آنمرد از زدن دست بر نمیداشت چون رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را دید گفت اعوذ برسول اللّه مرد باز ایستاد پیغمبر فرمود بهتر آن بود که بنام خدا دست از زدن برمیداشتى آنمرد گفت با این گفتار غلام را آزاد نمودم فرمود اگر چنین نکرده بودى رویت بآتش جهنم میسوخت.
و در ادعیه وارده از ائمه ذکر استعاذه زیاد است
· و نیز از پیغمبر اکرم روایت کرده فرمود هر که از خلوص قلب استعاذه گوید خداوند میان او و شیطان هفتاد پرده قرار بدهد که فاصله هر پرده از پرده دیگر بمسافت زمین تا آسمان است و در حقیقت معناى استعاذه از خلق بسوى خالق برگشتن است و از فقر بالذات بسوى غنى بالذات رجوع نمودن و از عجز و ناتوانى بخداى قادر توانا توجه کردن است در تمام خیر و برکات و از براى دفع جمیع شرور و آفات و استعاذه موجب نورانیت میشود و بدین جهت است که ائمه معصومین میفرمودند مستحب مؤکد است انسان در نمازها بعد از تکبیرة الاحرام و پیش از قرائت استعاذه نماید.[2]
صادق می خواهم از قرآن و مفاهیم و نکات آن در حد فهم خودم و مطالعات خودم و همچنین از احادیث و کتب مهم در مورد مطالب دینی و زندگی ساز صحبت کنم |