سلام
راجع به اون سوالی که مگر ما بیماریم، میخوام یه مثال بزنم شاید برامون راحتتر مساله حل بشه.
شما وقتی یه وسیله برقی میخری، توی کارتونش حتما یه دفترچه راهنما گذاشتن که آقا این کولر این دگمه اش اینکارو می کنه، اون قسمتش مربوط به فلان کاره،اگر اینطوری که ما میگیم ازش استفاده نکنی زودتر از موعد انقضاش خراب میشه و و و...
حالا به خودت فکر کن،واقعا میدونی از کجا اومدی،کجا میخوای بری،چجوری باید بری،چکار کنی بهتهره،از کدوم راه بری راحتتر و کم دردسرتره،از خودت چجوری باید استفاده کنی؟،و و و ...
من میگم بیماری ما همین جهلمون به خودمونه.
البته عقل و علوم هم سرجاشون باید در موردش بحث کرد و رابطشون با وحی رو مورد کنکاش قرار داد.
به نظر من قرآن دفترچه راهنمای ما انسانهاست که قدم به قدم باید طبق دستوراتش جلو بریم تا به مقصود برسیم.
البته این حرفا برای اونی خوبه که براش مهم باشه که چجوری باید زندگی کنه،اونی که بجز ظاهر این زندگی و روزمرگی و صبح و شب کردن،به چیز دیگه ای فکر نمیکنه این حرفا بدردش نمیخوره.
«و همواره از این قرآن آنچه را که مایه شفا و رحمت برای مومنین است نازل میکنیم.»(اسراء??)
مگه من و تو بیماریم که قرآن برای شفا دادن ما نازل شده است؟
بیماری ما چیه؟
قطعا برای ما مسلمانها قرآن کریم اهمیت فراوانی و تقدس بسیاری دارد.ما حاضر نمی شویم قرآن را در مکانی پایین تر از اشیاء دیگر قرار دهیم و یا پای خود را بسوی آن دراز کنیم و یا ...
ولی آیا مقام فرآن در همین حدخلاصه می شود؟ آیا هدف نزول قرآن این بوده است که هنگام قسم خوردن به آن تمسک جوییم و هنگام مرگ بر سر قبرها آنرا قرائت کنیم (البته با بدترین صدا!!!)؟
خوب است سراغ معلمین بزرگ قران برویم و کمی از شأن و مقام قران جویا شویم:
1- فضل القران علی سائر الکلام کفضل الله علی خلقه(بحار الانوار ج92 ص19)
2- ان کلام الباری سبحانه لا یشبه کلام الخلق کما لا یشبه افعاله افهالهم(بحار ج89 ص107)
3- فتجلی الله سبحانه فی کتابه(نهج البلاغه خ147)
در این سه حدیث عجیب که الان ترجمه مضمونی آنرا مطرح می کنم دقت کن! می گوید برتری خداوند بر مخلوقات چه مقدار است! او خالق است و اینها مخلوق که اگر او نمی خواست اینها هم نبودند. برتری خداوند بر مخلوقات کاملا واضح است و نیازی به توضیح ندارد حال همین برتری را قرآن بر کتابها و سخنان و کلامهای دیگر دارد.
نکته دوم اینست که آیا می توان اعمال خالق را با اعمال مخلوقات مقایسه کرد؟! به همین اندازه هم نمی توان کلام خالق را با کلام مخلوق مقایسه کرد.
نکته سوم هم اینکه خداوند چون بخاطر خصوصیات ذاتی خود مستقیما قابل برخورد و مشاهده و صحبت کردن نیست، قران را معرفی کرده است که اگر می خواهید با من صحبت کنید مرا مشاهده کنید، به سوی قرآن بروید زیرا که قران تجلی و بزرگترین نشانه من است.
با این توضیحات اگر ما با خداوند در حد قسم خوردن و احترامهای ظاهری کار داریم ، قرآن را هم باید سر تاقچه اطاق بگذاریم و اگر نه باید...
یه سوال: آیا می توان از قران به عنوان دفترچه راهنمای انسان یاد کرد؟
نظرت چیه؟
صادق می خواهم از قرآن و مفاهیم و نکات آن در حد فهم خودم و مطالعات خودم و همچنین از احادیث و کتب مهم در مورد مطالب دینی و زندگی ساز صحبت کنم |